سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه طرح داشتیم به اسم طرح مشکات...

بانی و مجری هم بسیج دانشجویی دانشگاه بود...

اینجوری بود که بطور ماهیانه بچه ها یه مبلغی رو کنار میذاشتن واسه نیازمندا...

من و پرستو هم مسئول جمع آوریش بودیم...

هرکسی در حد توان ماهیانه یه مبلغی رو پرداخت میکرد...

بین اساتید هم این طرح بود و مسئولش من بودم...

بعضی اساتید واقعا خوب و محترمانه این کارو میکردن...

ولی بعضی...

فک کن استاد داشتیم دست میکرد توی جیبش دو هزار تومن! بله دوهزار تومن کمک میکرد...

ینی قد یه دانشجوی اون زمان...

و بعضی البته چک میکشیدن یا تراول میدادن...

هر کسی قدر درک و شخصیتش....

با اون پول به خیلی از دانشجویای شبانه که وضع مالی خوبی نداشتن کمک شد...

برای خیلی خونواده های سطح شهر وسیله خریده میشد...

طرح خوب و زیبایی بود...

نمیدونم بعد فارغ التحصیلی ما این کار ادامه پیدا کرد یا نه.....

حیف بود.. کاش بسیج ادامه داده باشه....

 


[ دوشنبه 92/9/11 ] [ 10:51 صبح ] [ سحر ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : سحر[78]
نویسندگان وبلاگ :
رضوان
رضوان[3]

مینویسم که فراموش نکنم چه روزهایی داشتم........ورودی 85 محیط زیست.. ترم اول و دوم جز بچه های فعال بسیج بودم.. ترم 3 رفتم امورفرهنگی و تقاضای چاپ یه مجله رو دادم به اسم پرواز..سردبیرش بودم..مجله ی خوبی بود..تا اوایل ترم 5 چاپ میشد ولی چون از ترم 5 عضو شورای صنفی(نائب دبیر و روابط عمومی) شدم دیگه واسه پرواز وقتی نبود.. شورای صنفی اون سال به گفته خیلیا فعالترین گروه اون دانشگاه طی چندین سال گذشته بود.. خیلی کارهای مفید انجام دادیم و این از همدلی بچه ها بود..خلاصه توی خیلی زمینه ها فعالیت داشتم و الان روز به روز اون سالها برام خاطره س...تو این نوشته هارو میخونی و میگذری بی تفاوت..ولی من... زندگی میکنم با تک تک این لحظات...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 59
بازدید دیروز: 26
کل بازدیدها: 116637